کشف دهان تو

R.I.P Sir John Hurt

حتی اجازه ندادی بیست و چهار ساعت از دیدن فیلمت بگذره. دیشب وقتی زیر پتو با چشم هایی ک ب زور باز نگه داشته می شدند داشتم بیوگرافی ت رو می خوندم و فیلمات رو چک می کردم و عکسات رو نگاه..نمی دونستم صبح قراره خبر رفتنت رو بشنوم. تمام طول فیلم از همون لحظه ای ک آنتونی هاپکینز اونطور بدون پلک زدن به شخصیتی ک چون بخشیده بودی، نگاه کرد و چشمش پر و اشک هاش روان شد من هم همراهیش کردم تا تیتراژ آخر.. یکی از دردناک ترین فیلم های ساخته شده، درد کمه براش .. خیلی کم.

در آرامش ب خواب برو همونطور که جان مریک ب خواب رفت. 

 

    • شنبه ۹ بهمن ۹۵

    زمستانا، برف ببار..




    روزی یکی دوبار این صفحه رو باز می کنم و هیچ حسی ب هیچی ندارم. می بندم. واقعا این روزها بی حوصلگی و بی رغبتی بیداد می کنه.

    دیروز ده تا فیلم دانلود کردم.. اون هایی بودن که سالها قبل دیده بودم. کیل بیل1 و 2 کوئنتین تارانتینو، سیکث سنس بروس ویلیس، الفنت من آنتونی هاپکینز، د یوژوئل ساسپکت کوین اسپیسی، و.. و دیدمشون دوباره. 144 گیگ حجم رو فقط برای فیلم گذاشتم. فیلم های دهه هفتاد، هشتاد، نود، و اوایل دهه ی دو هزار.. من سام هستم..

    و در آخر، فنسز دنزل واشنگتنِ بزرگ، منچستر بای د سی کیسی افلک، لالا لندی که همه جایزه هارو درو کرده و شانس بالای اسکار رو داره..هرچند تایپ من نیست این سبک ها.. راین گاسلینگِ چارمینگی ک اسپیچ گلدن گلابش وقتی اونطور راجع ب زنش حرف زد و دوست داشتنی تر شد.. اوا مندزی ک اون اوایل باورمون نمیشد با هم هستند..

    دلم برای اینطور چیزهای بی ارزش اما شیرین رو دونستن تنگ بود. کل نوجوونی من به هالیوود می گذشت. جزء ب جزء همه چیز رو می دونستم. همه رو می شناختم، هنوزم می شناسم..

    اینبار می خوام برم سمت سینمای ژاپن! و بعد سوئد.

    و تمااااااامِ فیلم های مریل استریپ. چقدر این زن رو دوست دارم. شش هفت تا بیشتر ندارم ازش.

    انی وی!

    ناخونام رو از ته گرفتم. خوابم میاد. کتفم از بد خوابیدن دیشب ب شدت درد می کنه و فردا تو باشگاه پدرم رو در خواهد اورد. یمدتِ عادت مزخرف رو سینه خوابیدن ولم نمی کنه. بدترینه چون صورت کامل تو بالش فرو و ب فنا میره.


    مدتیِ عکسی که باب میلم باشه ندیدم. حوصله ی حرف زدن ندارم. حوصله ی شعر.. تنها خوبی اینروزها سردی هواست. کاش شش ماه زمستون بود. زمستونِ لخت.


    • جمعه ۸ بهمن ۹۵

    ایف یو سی سو



    • پنجشنبه ۷ بهمن ۹۵

    گویی مرا برایِ...


    بنگر که چگونه دست تکان می دهم..


    • سه شنبه ۵ بهمن ۹۵

    اند یو 9 ایت

    • دوشنبه ۲۷ دی ۹۵

    A red rose on your piano

     پیانویی که اون آهنگو.. کنار دیوار سبز اتاق


    • يكشنبه ۲۶ دی ۹۵

    Would, would, would


    همونطور ک جیل گوداکر گفت: دت وود بی پرفکشن..

    • يكشنبه ۲۶ دی ۹۵

    ب آغوش اعصابم بیا.. گ.ع

    ترسیده ای؟ از که؟

    از جهان؟

    من جهانت..

    از گرسنگی؟

    من گندمت..

    از بیابان؟

    من بارانت..

    از زمان؟

    من کودکیت..

    از سرنوشت؟

    من هم از سرنوشت می ترسم....

    +محمد ماغوط

    ++من هم..

    • جمعه ۲۴ دی ۹۵

    ما را ب سخت جانی خویش این گمان نبود..

    خم شدم و آروم در گوشش گفتم: 

    بهت قول میدم همه چیز رو درست کنم. بهت قول میدم نگذارم خراب شه. من قوی هستم. قول میدم، باشه؟

    سرش رو تکون داد و قطره ای روی کتابش چکید اما آخریش بود. بهم اعتماد کرد.

    اینبار من پشت کردم و با گوشه ی آستین صورتم رو پاک کردم. من قول دادم. من باید بتونم جلوی همه چیز رو بگیرم. دیگه وقتشه ب جای حمایت شدن و تکیه دادن من حامی بشم. من پناه. قول میدم مواظبت باشم. قول میدم جان قشنگم..

    • پنجشنبه ۲۳ دی ۹۵

    Commencing countdown

     I look at it several times a day to make sure there is still a reason to go on 

    • پنجشنبه ۲۳ دی ۹۵