حتی اجازه ندادی بیست و چهار ساعت از دیدن فیلمت بگذره. دیشب وقتی زیر پتو با چشم هایی ک ب زور باز نگه داشته می شدند داشتم بیوگرافی ت رو می خوندم و فیلمات رو چک می کردم و عکسات رو نگاه..نمی دونستم صبح قراره خبر رفتنت رو بشنوم. تمام طول فیلم از همون لحظه ای ک آنتونی هاپکینز اونطور بدون پلک زدن به شخصیتی ک چون بخشیده بودی، نگاه کرد و چشمش پر و اشک هاش روان شد من هم همراهیش کردم تا تیتراژ آخر.. یکی از دردناک ترین فیلم های ساخته شده، درد کمه براش .. خیلی کم.
در آرامش ب خواب برو همونطور که جان مریک ب خواب رفت.
- شنبه ۹ بهمن ۹۵