کشف دهان تو

ون یر مموری ساکس اند یو 9 ایت

تو قضیه ی تو_انتخاب_پسورد_به_غریزه_خودت_اعتماد_کن و خیلی_احساساتی_و_متفاوت_از_قبلی انتخاب کن، من حتما تنهام. این حجم اعتماد احمقانه به حافظه م مضحکه. البته قبول دارم یسری ها رو بابت همون احساسات یادمه، مثلا یادمه پنج سال پیش ک یاهو اکانت جدید می ساختم تو چه فضای روانی ای بودم و این باعث میشه یادم نره جواب سکیوریتی کوئسشن هارو اما در کل فکر ب اینکه بیشتر از نیمی از پسوردهای هر اونچه استفاده می کنم رو یادم نمیاد باعث میشه ستون فقراتم تیر بکشه. دفترچه ای ک یادداشت کرده بودم ب کارم نمیاد. بارها از فورگات پس استفاده کردم اما باز.. نمی دونم چرا هیچوقت یه چیز رو مبنا قرار ندادم و همش از اون پیروی نکردم. تولد مامانم تنها تاریخیه ک استفاده شد و یادمه.. بقیه..
چهارتا ایمیل، دو تا جی میل، اکانت اینستا"ب جز اون ک ما.."، اکانتم تو آپلودبوی، Dramabeans، Pinterest، فیسبوک عزیزم، Goodreads، Spotify، و.... حتی همین بلاگ رو با شک ب یاد میارم.
دارم سعی می کنم متنبه شم و استارت اور کنم.
    • سه شنبه ۲۶ دی ۹۶

    On the Beach at Night Alone


    فیلمی آرام، خیلی آرام. کند، صفت قشنگی نیست..


    • دوشنبه ۲۵ دی ۹۶

    After all these years? ALWAYS

    دیروز انقدر کلاس داشتم ک نشد بیام و برات بنویسم همونطور ک خودت گفتی "همیشه"، تا همیشه ب یادتیم. متاسفم ک دورم و نمی تونم تو پلتفرم 9 3/4م برات لی لی بیارم.

    2 سال گذشت.

    پروفسور اسنیپِ جان..

    • دوشنبه ۲۵ دی ۹۶

    The new obsession


    اگر و تنها اگر انقدر کیفیت بعد آپلود پایین نمی اومد.....



    • يكشنبه ۲۴ دی ۹۶

    ن ا ه ی د

    گفت تلگراممو پاک می کنی برام؟

    و تو هر مرحله آروم ازش پرسیدم: خاله جون، مطمئنی؟ همه چیز پاک میشه ها؟

    و هربار آروم تر گفت آره..

    و وقتی آخرین رمز برای دیلیت اکانتو وارد می کردم نمی تونستم اشکامو نگه دارم. حس می کردم تنها دنیایی ک شاید کمی از تنهایی بیرون میارتش رو دارم ازش می گیرم. تنها جایی ک می تونه با کسی در ارتباط باشه، با این آدم های فاقد قدرت ارتباط چشمی، ارتباط پوستی، ارتباط صدایی.. این آدم های لایکی.

    اگر یه بچه داشت، اگر بچه دار میشد.... یا اگر شوهرش یهو بعد بیست سال زندگی نمی گفت می خوام برم دنبال زندگی خودم، اگر .. شاید اینقدر دردناک نبود برام. اما بود. بود وقتی دیلیت کردم و دادم دستش گوشی رو و گفت: می دونی هرکار می کنم گذشته رو نمی تونم فراموش کنم. تنهایی خیلی بده. پارسال زمستون شبی ک برف سختی اومد تا صبح یه گوشه نشستم و صلوات دادم تا صبح شه..

    و مردم. هر جمله ای ک گفت ترک قلبم بزرگتر شد و "خیلی سخته"هام آروم تر. گفتم بیشتر بیا اینجا، هربار اراده کنی خودم میام دنبالت، خودم می برمت، دکتر خواستی بری بهم بگو، هرچیزی خواستی به من بگو.. اما من، حتی اگر خودم رو آتش بزنم هم از تاریکی شب هاش کم نمیشه. از درد زخم روی زندگیش. از بغض دونستن اینکه چقدر عاشق بچه هاست اما نشد...


    و ب خودم فکر کردم. ب آینده ی خودم.....


    و قول میدم، ب فرندز قسم، ک یادم نره مکث طولانی بین جمله هاش رو.. که بخشی از دختر مادرم بودن رو، به دختر خاله م بودن بدم. قول.

    • پنجشنبه ۲۱ دی ۹۶

    ?There is sth wrong, can you hear me Major Tom? Can you hear me Major Tom? Can you hear me Major tom

    دیروز تولدت بود دیوید

     

     

    فردا سالگرد رفتنت..

     

     

    • سه شنبه ۱۹ دی ۹۶

    شسلاالوئیبلاتنم



    آندره کیس

    • دوشنبه ۱۸ دی ۹۶

    raw

    • شنبه ۱۶ دی ۹۶

    دوازده

    تولد. خدایا، ممنونم که هستیم. ممنونم ک می تونم بادکنک باد کنم براشون، ممنونم ک می تونم بگم بغل کنید همو، یک، دو، سه و عکسی ک قاب میشه رو دیوار..ممنونم ک می تونم خاله جونشون باشم.  ممنونم ک می پرسم مگه بچه های من نیستید؟ و بی ثانیه ای مکث، هر دو، بلند،یکصدا،    "هستیــــــــــــــــــــــــــم".

    ممنونم ک نه سال شد.

    • جمعه ۱۵ دی ۹۶

    Just Between Lovers



    Andrea Kiss

    • چهارشنبه ۱۳ دی ۹۶