کشف دهان تو

زیبا جآنم

هشت بیدار شدم برم کلاس دیدم وسط پیشونی مامان خونیه.
قلبم ایستاد.
خندید گفت نترس، تلفن زنگ زد از ترس اینکه صداش بیدارت کنه دوییدم سمتش، پیشونیم خورد به کلید کمد کنارش.
قلبم درد گرفت.
تمام روز به جای زخمش نگاه می کنم و بعد به خودم. به اینکه واقعا لیاقتش رو دارم؟ لیاقت مادرم رو.

نفس بی تو کجا نای دمیدن دارد؟..
    • چهارشنبه ۲۰ تیر ۹۷

    بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش...

    ماهینا
    ماهینا
    ه، همه نه اما خیلی چیزها رو نجات میده.

    • سه شنبه ۱۲ تیر ۹۷

    Listening to Gummy

    ترم شروع شد و تمام مرخصی بهار از دماغم بیرون کشیده خواهد شد. تمام روزهای هفته، صبح و عصر کلاس دارم. مامانمو شب ب شب خواهم دید و فکر تنها بودنش تا دو ماه و نیم دیگه، بدن دردناک از سرماخوردگیم رو بیشتر آزار میده. هفته ای بیست و چهارتا کلاس دارم. به درونم ک نگاه می کنم از خودم می پرسم آیا کار کافیه؟ راه حله؟ هیچ نمی دونم..

    • پنجشنبه ۷ تیر ۹۷

    Katrien de Blauwer

    • چهارشنبه ۶ تیر ۹۷

    Dear summer, go easy on us

    There're days I can't distinguish reality from fantasy. The difference between the real world we're livin in and the one in my head. I guess it's just a defense mechanism my brain uses to protect my sanity. To help me maintain how others expect to see me. To go on..
    But still, deep down, my heart is grieving for what I lost..

    From my fav artist, Zdzisław Beksiński

    • شنبه ۲ تیر ۹۷

    call me by your name

    نوشتم می خوام اسمت مال من باشه..

    نوشتی اسمی ب این زیبایی داری، ما ینا، اسم زشت من رو چرا؟

    نوشتم من نام توام.. من نام توام..

    نوشتی..


    ترم تمام شد. کارنامه ها رو نوشتم و تحویل دادم. نگین برام یه دستبند و نرگس عطری ک عاشقشم رو آورد. از این ب بعد این عطر ثابتم خواهد شد و تو هم نیستی ک باز ب خودت فشار بدی و نفس عمیق بکشی و بگی آخیش بوی همیشگی رو میدی.. اما هیچ کدوم این ها ب گرد پای عطرت هم نمیرسن. و ب همین راحتی من دیگه توانایی نوشتن چیزی غیرمرتبط ب تو رو ندارم!!! وات د فا ک هپند تو می؟

    • يكشنبه ۲۷ خرداد ۹۷

    فیس تو فیس وید د سی، وید یر ثرو سلف..

    این چند روز، هورمون ها، پادشاهی می کنن و من، غلامی حلقه ب گوش، مطیعانه از هر گریه کن، بخند، حرف نزن، دلتنگ تر شو، تو این کادر چیزهایی ک نباید بنویس، براش از تمام شعرهایی ک راجع ب لب هاش هستند عکسی بگیر و بفرست، بهش بگو ک هدیه ش قلبته، اشک های بیشتر، ب گوش هات رحم نکن، .. پیروی می کنم.  یر ویش ایز مای کمند، مستر!

    • شنبه ۲۶ خرداد ۹۷

    نام توام من، ب یاوه معنایم مکن..

    بین اینهمه اسم.. چرا اسم تو باید..

    بین اینهمه اسم، چرا اسم من باید.. من می تونستم سارا باشم، مریم، فاطمه، من می تونستم مهسا یا فرناز باشم اما نیستم و اسمم هیچ جایی نزدیک ب تو نیست. 

    اسم تو اما.


    و شاملو گفت:

    نامت سپیده دمی ست ک بر پیشانی آسمان می گذرد...

    متبرک باد نام تو..


    • شنبه ۲۶ خرداد ۹۷

    آیدا..

    اینجا ک میام ب خودم میگم ما رینا تو دیوانه ای! این همه اتفاق های خوب هرروز میافته اما اینجا ک میرسی، وسط این کادر سفید تنها ب چند چیز ثابت فکر می کنی. ب شعر، فرندز، عکس ها، سه دوست مشخص و "تو"یی ک خوشحالم ک زیر پوست م دارمت اما کنارم نه.

    ب:

    • پنجشنبه ۲۴ خرداد ۹۷

    ?Is he dark enough to see your light

    • پنجشنبه ۲۴ خرداد ۹۷