کشف دهان تو

There are facts in lies


تو کتاب دبیرستان بود:

هر کودکی با این پیام ب دنیا می آید ک خدا هنوز از انسان ناامید نیست.. رابیندرانات تاگور


نه!

هر کودکی با این پیام ب دنیا میاد ک آدم ها از هم ناامید شدند.

میلیاردها آدم دور و برت هستند اما تو از تک تکشون اونقدر ناامید شدی ک تصمیم می گیری خودت، از صفر دوباری بسازی. یه تازه و نو ش رو. و فکر می کنی این با بقیه فرق خواهد داشت. خودم بزرگش می کنم و جوری تربیتش می کنم ک متمایز از این میلیاردها آدم دیگه باشه. آخرین امید. من تمام عشق م رو ب کسی می دم ک خودم ساختم..


اما نه! کپی آو اِ کپی ..


    • چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۶

    Just gotta stand there

    • چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۶

    hashtag: Indeed

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • سه شنبه ۲۶ ارديبهشت ۹۶

    امروز، 15 مِی



    سالگرد ازدواجتون مبارک دوست داشتنی هایِ دوست داشتنیم.

    امروز روز خوبیه، و خوب خواهد موند.


    Chandler & Monica ^.^ 


    No need to say "F.R.I.E.N.D.S" is the answer.


    • دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۹۶

    Listening to Stranger by Marek Iwaszkiewicz


    باید بنویسی، می فهمی؟

    توبی رو از دست دادیم..


    می دونی چیه؟ ننویس.


    • يكشنبه ۲۴ ارديبهشت ۹۶

    I know

    • يكشنبه ۲۴ ارديبهشت ۹۶

    هزار بار نوشتم بیا، بیا، بیا.. اشتباه، اشتباه، اشتباه

    اردیبهشت دوست نداشتی،

    چرا انقدر آروم؟ چرا گذشتنت انقدر طول کشید؟ انقدر طول می کشه؟

    خسته ایم. هر روز اتفاقی دردناک تر از دیروز.. هر روز به همدیگه امید می دیم ک تموم میشه. و بله، میشه. همه ی این ها تموم میشن اما از شیره ی جانمون داره کشیده میشه. بابا می گفت هر صبح گره ای تازه ب کارمون می افته، چخبره این روزها؟ و درسته. و ترکیبی م از حس های متفاوت. از حس حمایت، عصبانیت، تنفر، عجز، انتقام و یار همیشگی حس پایین بودن. اما اینبار تمام تلاش و تمرکزم رو اینه ک با واژه ای ب اسم امید ب تمام این ها پیروز شم و این پایین بودنه رو رو اون پایین نگهدارم تا نگذارم بیاد بالا و خودی نشون بده.

    امروز از اون روزهای متفاوت بود و باید باشه. تمام شب خواب دیدم کسی بهم توله سگی هدیه داده. یه میکس ژرمن و هاسکی قهوه ای. و وای. تا صبح تو بغلم بود، هزاران بار بوسیدمش. و صبح ک چشم باز کردم رویا تموم شد و کابوس شروع. بیدار شدم تا بفهمم سگی ک عاشقش بودم مرده. توبی مرده. توبی پاف و نمی تونم جلوی این اشک ها رو بگیرم. پرسید ما ری واقعا بخاطر توبی داری گریه می کنی؟ .. و جواب چیزی نبود جز باورم نمیشه، باورم نمیشه .. وگفت دوستت دارم بخاطر این مهربون بودنت.. و من تو رو بخاطر درکِ این زخم هایی ک پشت هم تکرار میشند..

    مرگ، مرگِ. فرقی نیست. مرگ و دوست داشتن، دوست داشتن و مرگ.. و ترکیب این دو مرگی دیگر. و بیزارم از تکرار این کلمه. تو این روزهای اندوه.. این کلمه نباید  وجود داشته باشه..

    تو راهروهای خالی بیمارستان زیر مهتابی های سفید راه می رفتم. نگاهم ب خط های رنگی کف بود ک ب بخش های مختلف هدایت می کرد، و ده ها فیلم تو سرم پلی می شد. و اینبار تو ستاره ی کدوم یکی از اون ها هستی ما ری؟ ستاره ی صحنه ی کلیشه ای راهروهای خالی و همهمه ای ک از ناکجاآباد شنیده می شه و هیچ مفهومی برات نداره.. صحنه ی دمپایی سفید سایز بزرگ، دیدن آدم های درگیر تو اتاق های طبقه پایین ساختمان روبرویی از پشت کرکره ی کشیده ی پنجره، صحنه ی زنی که انتهای راهرو رو تو سکوت تی می کشه..

    و تمم میشن اینروزها..

    و صبح ک بیدار شدم ب سراغ سطل آشغال ها رفتم. همه جا هستند. گوشه ی اتاق برای کاغذ باطله و دستمال کاغذی های مچاله شده، تو کابینت برای پوست میوه و استخون ماهی، تو دستشویی برای اینکه خیس نباشی، رو دسکتاپ برای فایل های هرز و ب درد نخور و تو گوشیت، تو قسمت کنتکت ها.

    و من از بین همه ی این آشغالدونی ها سراغ کنتکتهام رفتم و آشغال ها رو ازش کشیدم بیرون. شماره هایی ک بودن و نبودنشون فرق می کرد! نبودنشون یعنی سبکی. و پاک کردم. و اول از همه با توی مریض شروع کردم ک تمام تصوراتم رو ن نسبت ب خودت ک هیچ چیز نبود جز احترام، بلکه ب همه ی آدم هایی ک روزی تصور می کردم میشه امید داشت، ب فاک دادی. و بعد سراغ تک تک اون ها.

    بخشی از ضعف هر آدمی، متصل بودن ب کسیِ ک نباید.


    • شنبه ۲۳ ارديبهشت ۹۶

    kljjgshvvxvvdr

    There is too much going on in my head n it's about to explode.. 

    I'm at the lowest these days, the nightmare goes on. Once you get to know some ppl n shit, you can't go back. You have to continue living with that info even though it is eating you alive. I ask myself too many questions, too many how, why, when.. 

    • شنبه ۲۳ ارديبهشت ۹۶

    Devil may cry

    I'm in the mood to dissolve in the sky. V.W

    • جمعه ۲۲ ارديبهشت ۹۶

    فرندز ایز د انسر..

    6 می 2004

    و امروز.. 6 می 2017..


    چ روزی..


    • شنبه ۱۶ ارديبهشت ۹۶