کشف دهان تو

باد. برگ. بوته. بید. بودن

چیزی ک همه ی ما بهش نیاز مبرم داریم( و این ما، ما ی خاصی هست)، طبیعته. بازگشت ب طبیعت.. و چقدر تو لحظه ی اول این جملات ساده و صدالبته تکراری هستند، اما نه. من صد بار شنیدم این رو و فلسفه ای ک پشتش هست و گفته شده و .. اما نه. تا نفهمی نمی فهمی! و آگاهم ب جمله ی عجیبم اما قصد اصلاح ندارم چون همونیه ک می خوام. 

من، تو خونه ای بزرگ شدم ک از در حیاط ب ترتیب درخت به، خرمالو، هلو، به، پرتقال، انبه، آلوچه، به و در نهایت انجیر ب صف ایستاده ند.

اما نه! این طبیعتی که باید نیست. کاشته شده، جواب نیست. 

و انگشتام تو این تاریکی غروب، وحشت زده از عظمت اونچه توی سرم هست و کافی نبودن کلمات حقیر می لرزند. روی شکم دراز کشیدم و زل زده ب صفحه ی گوشی، این ترس باعث شده این قطره ها راحت تر سر بخورند و از گوشه ی چشم ب سرعت سمت گوش چپم برن. برای هزارمین بار ب خودم میگم ک چقدر خوشبختی ک گیلان رو داری. گیلانم ک اینهمه گیاه رو کف دو دستش گذاشته و به من نگاه می کنه..

لبه ی تختشون نشستم، از پنجره ی اتاق.. تا چشم کار می کنه از انسان خبری نیست. هیچ چیز جز مزرعه هایی ک جنگل های کوچک محصورشون کردند. جز زمین هایی ک گیاه های رنگی (محض رضای خدا یکی بگه اینهمه رنگ از کجا اومد؟)، پاییز... و هیچ قسمتی از این زمین ها تک رنگ نیست.. زل زدم ب آرامش این منظره، ب گل هایی ک از بچگی بهمون گفتن صداشون کنیم یارالماسی و هیچوقت نشد اسم اصلیش رو یاد بگیرم. و مهم هم نیست چون ما عادت کردیم همه چیز رو نامگزاری کنیم و مالکیت بدیمشون ب خودمون. نگاه می کنم ب گل هاش ک هیچ چیز نیستند جز خورشید هایی تو سایز کف دست، قد بلند. با هر نسیم تکون ک می خورند.. و ازت متنفرم مار ینا، ک نمی تونی هیج چیز رو بدون زیر گریه زدن ببینی، تعریف کنی،.. 

هنوز چقدر هیچ صدای-مرتبط-با-انسان نشنیدن پررنگه برام.. چقدر تاثیر داره.. صدای جیرجیرک میاد و هرازگاهی قورباغه ای جای دور زیر آواز میزنه..

و نه، این خونه هنوز با اونچه می خوام و بهتر اینه ک گفته شه با اونچه نیاز دارم فاصله داره. تنها چندتا کوچه تا خیابون و آدم ها راه هست. دور تر. 

من نمی دونم بقیه تو "بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهار" چی دیدند اما تمام اونچه من دیدم نوشداروی طبیعت بود. شفای هر درد. و این شفا می تونه هر معنایی داشته باشه، حتی اگر کسی ب جایی برسه ک کمر ب نبودن خودش بسته، تنها راه برگشت ب دامن مادر هست. چند ماه تو دل طبیعتی ک سیم های برق آسمونش رو خط کشی نکردند.. بعد از اون چند ماه اگر هنوز مصمم ب نبودن خودش بود، پس همون نبودنش شفاست. درمان و جوابه. و اگر ترکیب گیاه و سنگ و آب قانعش کرد ک میشه بود، بودن براش آسون ترین چیز خواهد بود.


    • جمعه ۲۸ مهر ۹۶

    Happy October 20th to Ross n all Friends' fans

    Ross: Oh my God, oh- is today the twentieth, October twentieth?

    Today's the day Carol and I first.. consummated our physical relationship. S e x. You know what, I'd better pass on the game. I think I'm just gonna go home and think about my ex-wife and her lesbian lover.


    + Let's all do that^.^ 

    • جمعه ۲۸ مهر ۹۶

    I feel better

    • چهارشنبه ۲۶ مهر ۹۶

    fractured

    ما متظاهرها، هر لحظه در تلاش برای ارائه ی بازیه بهتری توی نقشی کسی ک از درون آرزومونه اون باشیم و یا از بیرون حس می کنیم بیشتر راضیمون می کنه، خسته، رو ب جلو میریم. و از وقتی بیدار ک شدم نمی تونم ب این فکر نکنم که ب جلو رفتن صرفا ب معنی جلو رفتنه و نه هیچ توضیح بیشتری. جلو، در نگاه اولیه، تصویر محوی از کلمه ی "بهتر" میده، یه ایلوژن. اما امروز صبح تسلیم باور ب معنای بی طرفش شدم و این آزاردهنده ست. بی طرف چون نمیگه داری تو چ مسیری جلو میری. و تو سطحی ترین مثال ممکن، دم دست و دم چشمی ترینش، صورتم اینجاست. مدتها پیش رهاش کردم ک ب جلو برم و شاید چیز بهتری اونجا وجود داشته باشه اما می دونیم ک نیست. و بیشتر از اون می دونیم ک اگر این صورت رو کنار بزنیم و باز داخل تر بریم، اونجا هم ب جلو رفتن اون معنای مثبت پذیرفته شده توسط گروه بزرگی از آدم ها رو نداره.. و این فاجعه ای ثانیه ای هست. تیک تاک ب سمت جایی ک چاره ای جز انفجاری بزرگ نیست.

    بنگ

    • يكشنبه ۲۳ مهر ۹۶

    سیز د دی

    چند روزه اینجا نیومدم؟ ک چی بشه؟

    شاید سهم هر کسی همونقدری باشه که بهش داده میشه.. چ اصراریه ب بیشتر خواستن؟


    • شنبه ۲۲ مهر ۹۶

    As always

    • جمعه ۱۴ مهر ۹۶

    I do n like you give a flying F

    گذشت..ب بی مهری..
    بگذار برف بباره...



    • جمعه ۱۴ مهر ۹۶

    ترایینگ، بیبی آیم ترایینگ.. لاو، انلی لاو..

    ده دقیقه ب یازده ست، باران بی امان..


    • دوشنبه ۱۰ مهر ۹۶

    Try, baby try

    Time, it needs time

    To win back your love again

    I will be there, I will be there

    Love, only love

    Can bring back your love someday

    I will be there, I will be there


    I'll fight, babe, I'll fight

    To win back your love again

    I will be there, I will be there

    Love, only love

    Can break down the wall someday

    I will be there, I will be there


    If we'd go again

    All the way from the start

    I would try to change

    The things that killed our love

    Your pride has built a wall, so strong

    That I can't get through

    Is there really no chance

    To start once again

    I'm loving you


    Try, baby try

    To trust in my love again

    I will be there, I will be there

    Love, our love

    Just shouldn't be thrown away

    I will be there, I will be there


    If we'd go again

    All the way from the start

    I would try to change

    The things that killed our love

    Your pride has built a wall, so strong

    That I can't get through

    Is there really no chance

    To start once again


    If we'd go again

    All the way from the start

    I would try to change

    The things that killed our love

    Yes, I've hurt your pride, and I know

    What you've been through

    You should give me a chance

    This can't be the end

    I'm still loving you

    I'm still loving you, I need your love

    I'm still loving you...


    + Currently addicted to this song.. It gives me mixed feelings. And I needed a reason to start listening to Scorpions and Nargiz gave me one. 

    ++ I'm scared to death.. 


    • يكشنبه ۹ مهر ۹۶

    ایت هزنت بیین یر دی،ویک، یر

    آی فیل وایلیتد..

    • دوشنبه ۳ مهر ۹۶