من،
هیچ کسی را آن سوی دیوار نداشته باشم شاید ..
اما در این غروب کسالت بار
هیچ چیز
به اندازه ی تلفنی از زندان ،
خوشحـالم نمی کند!
و مـــردی که ..
اعــتراف کند
گاهــــی ..
به جای آزادی ،
به من می اندیشد ...
{ رویا شاه حسین زاده }
من،
هیچ کسی را آن سوی دیوار نداشته باشم شاید ..
اما در این غروب کسالت بار
هیچ چیز
به اندازه ی تلفنی از زندان ،
خوشحـالم نمی کند!
و مـــردی که ..
اعــتراف کند
گاهــــی ..
به جای آزادی ،
به من می اندیشد ...
{ رویا شاه حسین زاده }