تا بیشتر از بیست صفحه رفتم پایین. ب صفحه هایی رسیدم ک بیست و نه ساله بودم، بیست و هشت، بیست و .. ب پست هایی ک حتی از یکیشون هم پشیمون نیستم. ب لحظه هایی ک فکر می کردم اگر کلمه و عکس رو ازم بگیرن چی میشم؟.. ب الانم. الان ک بیان اجازه ی آپلود عکس نمیده و رغبتی ندارم کاری براش بکنم. الان ک سختمه جمله بسازم.

تمام روز به پنجاه و یک دقیقه آلبوم بی کلام آنویس گوش دادم. تمام روز وسط انبوه گل هایی که خشک کردم نشستم. تمام روز هیچی نگفتم. تمام روز دلم خواست به صبح پنج روز قبل برگردیم. تمام روز منتظر نبودم.

من و صورت تاریکم!، موهای شسته و سشوار کشیده شده م، ابروهای نیمه پرشده م. من و ب قول ناهید عرجونی: انگشت های نوازشگرم.. من و تاسفی که بقول 'ک':  "تقصیر هیچکس نیست"  

من و بردهای پینترست، وال های دارمابینز. من و صدای درامی ک از گوشی سمت چپم میشنوم.

آندو دیس شت!