و این منم

زنی تنها

در آستانه فصلی سرد

در ابتدای درک هستی آلوده زمین

و یاس ساده و غمناک آسمان

و ناتوانی این دستهای سیمانی.

 

زمان گذشت 

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

چهاربار نواخت

امروز روز اول دی ماه است

من راز فصل ها را میدانم

و حرف لحظه ها را می فهمم

نجات دهنده در گور خفته است

و خاک

خاک پذیرنده اشارتی است به آرامش

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت..



هرسال اول دی، این شاهکار فروغ، هزاران احساس مختلف رو در من بیدار می کنه..

ساعت چهار بار نواخت.. و چهار یعنی چهارفصل.. گذر زمان.. نجات دهنده در گور خفته است..

+ سفر از فصل هزار رنگ ب فصل یکرنگی..