تمام روز رو خوابیدم. اجبار و اجبار..
و متنفرم وقتی کسی می پرسه باشگاهو ول کردی؟
و نمی خوام بهش توضیح بدم چه حس بدیه وسط کلاس کمی خم شی تا تمرینا رو چک کنی و درد مثل گلوله ای شلیک شه و حتی نتونی جلوی آخ ت رو بگیری. و چقدر بدتره ک شاگردات پسر باشن و مجبور شی توضیح کوچکی بدی..
ک اونقدر بدن بدرد نخوری داری که چندتا شیرجه زدن رو تحمل نمی کنه، ک مربی ت میگه ب خاطر کمرت کرال سینه نباید بری، ضرر داره واست، فقط کرال پشت.. و بغض گلوت رو بگیره و بگی من ما ری نام، زنی ک از دریا اومده، از آب.. چطور شنا نکنم..
و تو راه برگشت نگاهت بیفته ب باشگاهت، ب اون دیوارها ک پشتشون وزنه ها هستن و نتونی.. و بخوای بمیری..
من عاشق ورزشم، عاشق حرکت، عاشق دویدن، عاشق فشار اومدن، عرق کردن، ک اونقدر تلاش کنی ک جونت در بیاد.. اما نمی تونم حتی درست بشینم.. نمی تونم و این باعث میشه پر از خشم باشم. از خشم به اندوه تغییر موود بدم و دوباره برگردم بهش...
این هفته رو کامل می خوابم، باید خوب شم، باید دوباره شروع کنم. باید وات د فاکاور... تموم مهره ها می تونن دیفرمد بشن، ب درک، من شنا خواهم کرد، من وزنه خواهم زد، من خواهم دوید، من وییل دو وات د فاکاور ای فییل لایک دویینگ..
و ب جان، اگر اینو خوندی بدون دلیل اون #سای این بود، اینکه چرا دیدنت فییل لایک تاکینگ..
انی وی..
ی دنیا عکس جدید دارم. عاشقشونم..
- سه شنبه ۲۸ شهریور ۹۶