قالبِ نو ماری:)

هرچند پاره کنم خودم رو هم آخر سر باید برگردم ب قالبِ تیره. این همه نور حالت تهوع میاره واسم. اما می میرم اون عکسای بالا رو. با عشق انتخاب کردمشون.می میرم "فرندز"ِ جان م رو، می میرم اون شش نفر رو ک تو اون عکس همسنِ الانِ من بودن، می میرم تمامِ میوزیک هایِ دنیا رو، می میرم ماتیلدارو ک اینطور تو بغلِ لیون جاش امنِ، و سر آخر باز "آزادی".. و باز:

در من زندانی ستمگری بود

ک ب آوازِ زنجیرش خو نمی کرد..