شاگرد شونزده ساله م در جواب سوال  ?Do dogs lay eggs گفت: Yes, they do
و من نمی دونستم بخندم یا گریه کنم. هیچ کاری نکردم فقط کمی نگران شدم. نگران شدم وقتی شوکه شد که جوابش اشتباهه و سگ ها مملزن. نگران خودم شدم...نگران همه..
کلاس تموم شد.
گروه بعد اومدند.
این ها هفده ساله هستند.
موضوع درس: Charity
سوال: Would you like to be a part of an organization which helps people who suffer from natural disasters such as famine?
هر هشت نفر: No "بدون لحظه ای مکث"...

درس بعد: Changing the world and making it a better place to live
سوال: If you had the power to change one thing in this world, what would it be?
جواب: I'd like to change the time of my school
و منم ک هجوم می برم ب بیرون از کلاس و فرار می کنم از نسلی ک حتی تظاهر ب تمایل به کمک ب آدم های دیگه براشون کسل کننده ست...

استهلاک اعصاب همه سهممه.. دارم دنبال کار دیگه ای می گردم..