اخ و پبفِ کم شعورایی که استرچ مارک های رو تن یکی دیگه رو بهانه ی نشون دادنِ ابعاد سطحی بودنشون کرده بودند باعث شد یسری ها هم بیان و از اون سر بوم بیفتن! که سک سیِ این خط ها و فلان ( البته یکی از همینا لقبِ تایگر رو ب چنین آدمایی داد ک خب منم یکی از اونام با این مارک های رو ساق پا و یجاهای!ِ دیگه م: ) تو دوره ای ک خیلی ها پلنگ! شدن ماها تایگر یم!)و کسایی ک شروع ب به به و چه چه کردنِ اینا..حالا این ها ب کنار. چیزی ک توجه م رو جلب کرد اون میس/مستری بود ک اومد نوشت:
دست از ستایش و تشکر از کسی که کاری ک وظیفه ش بوده انجام داده، بکشید. هیچ مردی حق نداره خط های بدنِ یه زن رو ب سخره بگیره اما اگه هم کسی این کار رو نکرد دلیل نمیشه ازش تشکر بشه.
و در ابعاد بزرگ تر ما چیزی به اسمِ انسانیت داریم.آدم بودن. این که در چهارچوبِ تعریف این کلمه رفتار کنیم. که اگر خارج شدیم ازش و مورد شماتت قرار گرفتیم دلیل نمیشه برای زمان هایی ک هیچ خارج شدنی در کار نیست انتظار ستایش و تمجید داشته باشیم. لامصب این وظیفه ست. رنج ندادنِ دیگری وظیفه ست، درست رفتار کردن وظیفه ست، توهین نکردن وظیفه ست، درست صحبت کردن ، درست عمل کردن، درست..
فلانی فلانطور بوده آخی ببین الان چطور شده و فلان کارو می کنه.. و من چنین لحظاتی پاره میشم اگه نگم "هنر نکرده که، وظیفه ش". وقتی از اون دسته از میمون های میوه خوار که تو جنگل بودن جدا شدیم و تو محیطی قرار گرفتیم ک همچیزخوار شدیم و کم کم رو دو پا بلند شدیم و برامون سقف داشتن مهم شد و رفتیم تو غار اگه می خواستیم تو همون حال بی قانونی و بی مرزی بمونیم باید همونجا می موندیم. باید بی خیال اجتماع می شدیم. اما ما زدیم بیرون، ما سال ها تلاش کردیم تا تونستیم با هم حرف بزنیم و ارتباط برقرار کنیم و پیمان ببندیم پس باید زیرش نزنیم. اذیت نکنیم همدیگه رو.. ما، میمون های برهنه هیچکسی رو جز همدیگه نداریم. روی حرفم بیشتر با خودمِ ک آنتی سوشیال نیستم اما یکم تو ارتباط برقرار کردن گیرم، اون بخش از قاطی گروهی بزرگ شدن می لنگه در من اما حداقل کسی رو آزار نمی دم و این وظیفه ی منِ. رفتارِ نیک و انتظار تشکر ندارم.
- شنبه ۵ تیر ۹۵