یهو گفت
: انصاف نیست؟
- چی؟
: سیاوش هرسال دی آهنگ می داد، روز تولد من اما دو سالِ خرداد میده، می دونی کِی؟
- نگو که تولدِ من...
: اوهوم، 7م، کادوتِ
- میدمش به تو، من نمی خوامش
: حتی اگه اسمش "خستگیا" باشه؟
- نظرم تغییر کرد، چنین اسمی نشون میده فقط و فقط مالِ منه..
خسته از خستگیای این دل وا مونده
خسته از تو که خیالت پیش من جا مونده
خسته از پرسه تو شهری که همش آواره
بی تو زیر آسمونی که یه بند میباره
به همین سادگیا نیست از تو دل کندن و دوری
چه سبک پر زدی از من تو بگو آخه چجوری
تو چجوری غم این خستگی از یادت رفت
حسرت روزای رفته همه از آه ت رفت
من چجوری به تو و عطر تو بیمار شدم
تو که رفتی عطر بارون شب همراهت رفت
...
- شنبه ۸ خرداد ۹۵